هنرمند یک گردآورنده (کلکسیونر) است، نه یک انبارکننده؛ به خاطر بسپارید، در این میان تفاوتی وجود دارد: انبارکنندگان بیتوجه به آنچه جمع میکنند، آن را انبار میکنند، ولی هنرمند با توجه و گزینش، گردآوری میکند. آنان تنها آنچه را که دوست دارند، پیشِ خود جمع میکنند و نگه میدارند.
یک نظریهی اقتصادی هست که میگوید اگر درآمد نزدیکترین دوستانتان را داشته باشید و آن را میانگین بگیرید، بسیار به درآمد خودتان نزدیک خواهد بود.
من فکر میکنم چیزی شبیه به این در مورد ایدههای ورودی به ذهن ما وجود دارد. شما تنها میخواهید به خوبیِ آن چیزهایی باشید که خودتان را با آنها محصور کردهاید. مادر من عادت داشت که به من بگوید: «ورودیِ نامطلوب، خروجی نامطلوب دارد.» این کار او مرا دیوانه میکرد، ولی اکنون منظورش را درک میکنم.
شغل شما این است که ایدههای خوب را پیشِ خود جمع کنید. هرچه ایدههای خوب گرد آورید، میتوانید بیشتر از میان آنها انتخاب کنید و برای خود اعتبار کسب نمایید.
از هر جایی که طنین الهام شنیده میشود یا تخیل شما را بارور میکند، دزدی کنید. فیلمهای قدیمی، فیلمهای جدید، موسیقی، کتابها، نقاشیها و آثار هنری، عکسها، شعرها، رویاها، گفتگوهای اتفاقی، معماری، پلها، علائم خیابانها، درختان، ابرها، فوارهها، نور و سایهها را ببلعید و حریصانه در خود فرو برید. تنها چیزهایی را برای دزدیدن انتخاب کنید که مستقیم با روح شما سخن میگویند. اگر چنین کنید، کار (و دزدی) شما معتبر و قابل اعتماد خواهد بود.
جیم جارموش
برگرفته از کتاب «هنرمندانه بقاپید»
جیم جارموش
برگرفته از کتاب «هنرمندانه بقاپید»