کتاب استراتژی بازاریابی هنر قصد دارد چارچوبی مناسب برای مدیران سازمانها و مجموعههای هنری فراهم کند تا بر اساس آن برنامههای بازاریابی خود را به بهترین نحو تدوین و اجرا کنند. مباحث این کتاب علاوه بر این که از لحاظ نظری بسیار قابل اتکا هستند، تناسب بالایی با بازار ایران دارند.
در این کتاب چه میخوانیم؟
فصل اول: زمینه
هنر چیست؟
اقتصاد هنر
بازاریابی در هنر چگونه توسعه یافت؟
مخاطب؛ مفهوم کلیدی بازار هنر
مخاطب به عنوان دریافتکنندهی هنر
مخاطب به عنوان ذینفع
مخاطب به عنوان مشتری
قوس مشارکت مخاطب
درک ذهن مخاطبان در بازار هنر
سفیران هنری
ساختار بازار هنر
تفاوت بازارهای هنری با سایر بازارها
بازیگران کلیدی بازار هنر
روندهای اخیر بازارهای هنری
فصل دوم: تحلیل بازار
کاربرد مفهوم استراتژی در بازاریابی
فرآیند توسعهی استراتژیهای بازاریابی هنر
همسویی با چشمانداز و مأموریت
بیانیهی مأموریت؛ برای چه هستیم؟
بررسی بازار هنر
درک محیط بازاریابی هنر
محیط داخلی- آنچه در اختیار ماست
محیط خارجی- انچه از کنترل ما خارج است
تقسیم بازار، هدفگذاری و جایگاهیابی (STP)
فصل سوم: تدوین استراتژیها
استراتژیهای بازاریابی
استراتژیهای برند در بازار هنر
سرمایهی برند
استراتژیهای قیمتگذاری در بازار هنر
قیمتگذاری هزینهمحور
قیمتگذاری ارزشمحور
استراتژی ارتباطات و ترفیع در سازمانهای هنری
تبلیغات مستقیم
بازارهای آنلاین هنری
فصل چهارم: اجرا و ارزیابی
اجرای استراتژیهای بازاریابی
چالشهای اجرای استراتژی
بودجهبندی
ارزیابی و پایش
مطالعهی این کتاب برای چه کسانی مفیدتر خواهد بود؟
– هنرمندان و بازاریابان محصولات و خدمات هنری
– پژوهشگران هنری
– علاقهمندان به مباحث بازاریابی
– کارآفرینان و علاقهمندان به مباحث کارآفرینی هنری
– دانشجویان رشتههای هنری و اساتید
بخشی از این کتاب:
متخصصان بازار میدانند که افکار مخاطبان بر اولویتها و تصمیماتی که دربارهی آثار هنری و شرکت در رویدادهای مختلف هنری میگیرند، تأثیرگذار است؛ اما این افکار دقیقاً چه چیزی هستند؟ اگر مدیران بخواهند بر روی افکار و رفتارهای مصرفکنندگان هنری تأثیر بگذارند و برای آنها ارزشهای پایدار به وجود بیاورند، باید کاملاً به ماهیت فکر آنها پی ببرند. آنها باید بدانند که تنها با یک فکر خاص سروکار ندارند، افکار مختلف در ذهن انسانها به هم گره میخورند و با هم به فعالیت میپردازند. اگر مدیران هنری دریابند که افکار مصرفکنندگان به چه شکل با آنان در ارتباط است، میتوانند از طریق استفاده از ارتباطات بازاریابی خلاقانه بر آن تأثیر بگذارند.
یک عامل کلیدی برای بقا و توسعه در سازمانهای هنری، اتخاذ یک رویکرد مشتریمحور در بازاریابی است. سازمانهای موفق هنری به طور پیوسته نیازها و خواستهها، نگرشها و ادراکات آنان را درک میکنند و سپس بر اساس این اطلاعات اقدامات لازم را انجام میدهند. در مجموع میتوان گفت موفقیت هر سازمانی تابعی از افکار و احساسات بازار هدفی است که سازمان، خدمات و کارکنانش به آن متصل هستند. سازمانهای هنری به وسیلهی قراردادن خودشان در قلب و ذهن مشتریان بالقوه و درک نحوهی رفتارها و سبک زندگیشان میتوانند بر لذت مخاطبان و تصمیم به حضور آنان در رویدادهای هنری تأثیر بگذارند و از این طریق، مخاطبان جدیدی برای هنر ایجاد نمایند و یا دفعات حضور آنان را افزایش دهند و همچنین کیفیت تجربهی مخاطبان را افزایش دهند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.