ال ریس، اسطورهی بازاریابی و جایگاهسازی، به همراه دخترش لورا ریس که فعال و پژوهشگر و نویسنده ی حوزههای برندسازی و بازاریابی است، در این کتاب به اهمیت نقش روابط عمومی، اعتبار آن نسبت به تبلیغات و رشد روزافزون کاربرد آن در دنیای بازاریابی و تبلیغات میپردازند.
در این کتاب چه میخوانیم؟
مقدمـه
بخش اول: سقوط تبلیغات
فصل 1: تبلیغات و فروشندگان اتومبیل
فصل 2: تبلیغات و هنر
فصل 3: تبلیغات و نوآورى
فصل 4: تبلیغات و جوایز
فصل 5: تبلیغات و آگاهى
فصل 6: تبلیغات و فروش
فصل 7: تبلیغات و دات کامها (سایتهاى تجارى اینترنتى)
فصل 8: تبلیغات و ایجاد اعتبار
فصل 9: جستجو براى جایگزینها
بخش دوم: ظهور روابط عمومى
فصل 10: قدرت یک منبع سوم
فصل 11: ساخت نام تجارى جدید با کمک روابط عمومى
فصل 12: بازسازى نام تجارى قدیمى به وسیلهى روابط عمومى
فصل 13: تصدیق اعتبار شما
فصل 14: گسترش و ارتقاء سطح نام تجارى شما
فصل 15: ساخت یک نام آموزشى
فصل 16: ساختن یک نام جغرافیایى
فصل 17: جزء گمشده
فصل 18: مواجهه با گسترش خطى
فصل 19: روند نامگذارى
بخش سوم: نقش جدید تبلیغات
فصل 20: محافظت از نام تجارى
فصل 21: حرکت در مسیر درست
فصل 22: به کارگیرى همهى قوا
بخش چهارم: تفاوتهاى تبلیغات و روابط عمومى
تبلیغات باد است
روابط عمومى خورشید است
حرکت تبلیغات مارپیچ است
حرکت روابط عمومى خطى است
تبلیغات به شیوهى انفجارى عمل مىکند
روابط عمومى به شیوهى آهسته و پیوسته کار مىکند
تبلیغات تصویرى است
روابط عمومى کلامى است
رسایى تبلیغات همه را در بر مىگیرد
رسایى روابط عمومى اشخاص مورد نظر شما را در بر مىگیرد
تبلیغات خود محور است
روابط عمومى دیگر محور است
تبلیغات مىمیرد
روابط عمومى زنده مىماند
تبلیغات گران است
روابط عمومى ارزان است
تبلیغات در خدمت گسترش خطى است
روابط عمومى در خدمت نامهاى تجارى جدید است
تبلیغات نامهاى قدیمى را دوست دارد
روابط عمومى نامهاى جدید را دوست دارد
تبلیغات خنده دار است
روابط عمومى جدى است
تبلیغات خلاقیت ندارد
روابط عمومى خلاقیت دارد
تبلیغات اعتبار ندارد و غیر قابل باور است
روابط عمومى اعتبار دارد و باورکردنى است
تبلیغات نام تجارى را سرپا نگه مىدارد
روابط عمومى نام تجارى را مىسازد
بخش پنجم: پىنوشتها
پىنوشتى براى مدیریت
پىنوشتى براى تبلیغات
پىنوشتى براى روابط عمومى
مطالعهی این کتاب برای چه کسانی مفیدتر خواهد بود؟
– مدیران و کارشناسان تبلیغات
– مدیران و کارشناسان روابط عمومی
– دانشجویان و اساتید تبلیغات، بازاریابی و روابط عمومی
بخشی از این کتاب:
ویل راجرز گفت: «آنچه که من مىدانم و باور دارم، مطالبى است که در روزنامهها مىخوانم». بیشتر مردم واقعا فقط چیزهایى را مىدانند و قبول دارند که در روزنامهها مىخوانند یا از رسانههاى جمعى یا اشخاص مورد اطمینان مىشنوند.
زندگى دشوار است. چه کسى آنقدر زمان دارد که شخصا کیفیت و قابلیت محصولات یا خدمات مورد نظرش را از قبل بسنجد؟ ما به رسانههاى جمعى اجازه مىدهیم که هدایتمان کنند.
«بهترین» اتومبیل، ساخت چه کارخانهاى است؟ اگر این سؤال را از هر شخص عادى بپرسید، غالبا جواب مىشنوید: مرسدس بنز. بعد بپرسید که آیا شما خودتان صاحب یک مرسدس بنز هستید؟ خیر. آیا تا به حال با مرسدس بنز رانندگى کردهاید؟ خیر. آیا کسى را که صاحب این خودرو باشد از نزدیک مىشناسید؟ خیر.
خوب، پس از کجا مىدانید که این بهترین اتومبیل است؟ فقط کمدین هایى مثل ویل راجرز Will Rogers یا جرى ساینفلد Jerry Seinfeld به راحتى به این حقیقت آشکار اعتراف مىکنند که: «آنچه که من مىدانم و باور دارم مطالبى هستند که در روزنامهها مىخوانم.»
اکثر مردم براى این که بفهمند چیزى خوب است یا نه، نظر بقیه را مىپرسند. دو منبع عمدهى افراد براى دانستن این موضوع، رسانهها و گفتههاى مردم است.
برای خرید نسخهی الکترونیکی این کتاب اینجا کلیک کنید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.